آموزش تجوید قرآن کریم – درس ۱۴ – آشنایی با حروف اَسَلی، لِثَوی، شَفَوی

در نوشتار پیشین به تلفظ تعدادی از حروف الفبای زبان عربی پرداختیم. در این بخش به مابقی حروف پرداخته و محل خروج و نحوه تلفظ حروف باقی مانده را توضیح و تشریح می کنیم. همچنین لازم به توصیه است که علاقمندان برای فراگیری بهتر و آشنایی با نحوه ادای صحیح این حروف به تلاوت های استاد محمود خلیل الحصری مراجعه نمایند.


محل خروج حروف ص – س – ز
سطح جلوی زبان عقب تر از نوک زبان به صورت شیار با قسمت مقابل خود یعنی برجستگی مرز بین لثه و سخت کام بسیار نزدیک می شود و از این مجرای تنگ سه حرف مزبور ایجاد می گردد. برای ایجاد زمینه تولید این سه حرف، نوک زبان به لثه دندان های ثنایای پایین می چسبد و کناره های زبان نیز به دندانهای اضراس بالا چسبیده و راه عبور هوا را از کنار زبان مسدود می کنند. هم زمان شیاری در وسط زبان درست می شود که هوا ناگریز با سایش فراوان از مجرای تنگ بین این شیار و برجستگی لثه خارج می شود. حالت سوت مانندی که در این سه حرف وجود دارد و به آن صفیر گفته می شود از همین فشردگی هوا ناشی می گردد.
حرف سین: بدون ارتعاش تارهای صوتی به صورت ساده تولید می شود.
حرف زاء : همان سین است که همراه آن تارهای صوتی مرتعش می گردد.
حرف صاد: همان سین است و بدون ارتعاش تارهای صوتی تولید می گردد. اما با این تفاوت که هم زمان با تولید در مخرج، کف زبان پهن و گود شده و ریشه زبان به سوی کام بالا می آید و در نتیجه حرف سین را پرحجم کرده و از آن صاد می سازد. با این حالت سین مفخم ایجاد می شود. باید دقت نمود که در ادای  این سه حرف به ویژه در صفت ویزه آن یعنی صفیر افراط و تفریط نشود. از آنجا که در سطح باریک جلوی زبان با حالت شیار در تولید این حروف نقش دارد و به آن اسله اللسان گویند. لذا به سه حرف س – ز – ص حروف اَسَلی می گویند.

مخرج حروف ثاء – ذال – ظاء
در این سه حرف نوک زبان با لبه دندانهای ثنایای بالا مماس می شود و هم زمان سر زبان به لثه پشت آنها نزدیک می گردد.آنگاه خروج هوا از فاصله بین سر زبان و لثه ها این سه حرف را تولید می کند. البته توصیه می شود نوک و سر زبان با شدت و فشار به لبه و نیز لثه دندانهای بالا نچسبند. چرا که ممکن است راه عبور هوا مسدود شده و این سه حرف به حروف نطعی شباهت پیدا کنند.
حرف ثاء: به روش گفته شده و بدون ارتعاش تارهای صوتی تولید می شود. سطح زبان باید کاملاً مسطح و بی شیار بماند تا این حرف بوی سین نگیرد.
حرف ذال: همان حرف ثاء است اما همراه با آن تارهای صوتی نیز مرتعش می گردند. توصیه بالا در مورد حرف ذال هم صادق است.
حرف ظاء: همان حرف ذال اما به شکل پرحجم و مفخم ادا می شود.
هم زمان با عملکرد مخرج ذال، کف زبان گود شده و ریشه زبان بالا می آید. نتیجتاً صدایی پرحجم ایجاد می شود و ذال را به ظاء تبدیل می کند.
تأکید می شود این سه حرف با حالت نوک زبانی تلفظ می شوند لذا دقت کنید و به ویژه تلفظ حرف ظاء را به خوبی فرا بگیرید تا ضاد را شبیه آن تلفظ نکنید. در واقع این مطلب که ضاد نباید مانند ظاء تلفظ گردد مهم است. قدم اول در تلفظ حرف ضاد است. اغلب اهل ادا سه حرف ث – ذ – ظ را به درستی حروف لِثَوی نامیده اند چرا که بخش جلوی زبان با کمک لثه ها این حروف را تولید می کنند.

موضع شفتین
شفتین به معنای دو لب و مفرد آن شفه می باشد. گفنگوی شفاهی به همین نام اشاره دارد. این موضع دارای دو مخرج است که از آنها مجموعاً چهار حرف خارج میشود.

محل خروف حرف فاء (ف): لب پایین با دندانهای جلو در آرواره بالا مماس شده و از میان آنها هوا با صدای فاء خارج می شود. در تلفظ این حرف تارهای صوتی مرتعش نمی شود. اگر هنگام تلفظ حرف ف تارهای صوتی نیز ارتعاش پیدا کنند واو فارسی تولید می شود که مانند ف حرفی لبی – دندانی است اما در زبان عرب وجود ندارد.

محل خروج حروف ب – م – و
دو لب با یکدیگر این سه حرف را تولید می کنند:
حرف باء (ب): با انطباق دو لب بر یکدیگر تولید می شود. هم زمان با بسته شدن راه خروجی هوا توسط لب ها، راه بینی نیز توسط نرم کام و زبان کوچک مسدود می شود. هوا در پشت بینی و لب ها لحظه ای محبوس می شود و با باز شدن ناگهانی لب ها در حالی که راه بینی همچنان بسته است صدای ب تولید می شود (انسدادی).
صدای حرف ب با ارتعاش تارهای صوتی همراه است. در صورتی که ارتعاش صوتی نباشد به جای ب حرف پ فارسی تولید می گردد.
حرف میم (م) : این حرف نیز به همان طریق و همراه با ارتعاش تارهای صوتی تولید می گردد. با این تفاوت که موقع بسته بودن لب ها راه بینی باز است و صدای میم از بینی خارج می گردد.
حرف واو (و): بر خلاف و فارسی از جمع شدن دو لب به حالت ضمه یا اشمام و بدون انطباق آنها بر یکدیگر تولید می گردد. تولید و با ارتعاش تارهای صوتی همراه است. باید توجه کرد که در موقع تلفظ حف واو لب ها سریعاً به حالت جمع شدن کامل در آمده و صدای واو از این لحظه آغاز گردد نه اینکه صدای واو را با شروع جمع شدن لبها آغاز کنیم و تا بازگشتن لبها به حالت اولیه ادامه یابد. به لحاظ انتساب به لب، چهار حرف ف – ب – م – و را حروف شفوی یا شفهی می گویند.

موضع خیشوم:
فضای بینی را خیشوم گویند. این فضا را در طنین دهی به صوت حاصل از ارتعاش تارهای صوتی نقش تعیین کننده ای دارد و جلوه ویژه ای به صوت می دهد. هنگامی که به علت زکام راه بینی گرفته است و یا فردی به علل گوناگون از استفاده از فضای بینی رد صحبت خود محروم است نقش مهم این فضا آشکار می شود.

محل خروج غنه
صوتی که از ارتعاش تارهای صوتی ایجاد می شود در صورتی که به جای دهان ازفضای بینی خارج گردد غنه نام دارد. غنه حالت ویژه دو حرف ن و م است. برای درک اهمیت نقش خیشوم در ادای این دو حرف کافی است بینی خود را با انگشتان کاملاً ببندید و بگویید مهمان من نیامد و در قرآن بخوانید و (علی امم ممن معک) آیا می توانید عبارت مذکور را قرائت کنید؟
در نون و میم ساکن یا مشدد جایگاه دهانی یا لبی آنها کاملاً بسته است و صدای آنها از مخرج غنه خارج می شود. اما در نون و میم متحرکه نه تنها در لحظه رهش که حتی در خلال حرکت کوتاه و کشیده آنها نیز صدا مشترکاً از دهان و بینی خارج کردد. پس غنه صفت ویژه دو حرف نون و میم در همه حالات سکون و حرکت است.

موفق باشید
محمد کاکاوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *