هنر گشتالتی در تقلید

به طور کلی انسان از طریق تمایزی که بین شکل و زمینه وجود دارد به یادگیری می پردازد. در تصویر زیر، شکل و زمینه به شکل یک گلدان سفید در یک زمینه سیاه است. در شکل زیر می توان زمینه را شکل دانست و شکل را زمینه. در این تصویر، قسمتهای سفید و سیاه، هم می توان شکل باشد و هم زمینه. به این ترتیب اگر قسمت سفید (گلدان) شکل باشد، قسمت مشکی زمینه است و برعکس اگر قسمت مشکی (تصویر دو چهره که در مقابل یکدیگرند) شکل باشد، قسمت سفید زمینه است.

از این فرایند در بسیاری از هنرها مانند گرافیک، نقاشی و موسیقی استفاده می شود که به هنر گشتالتی معروف است. در هنر گشتالتی، انسان در شنیدن یک قطعه موسیقایی، اجرای نت ها را به شکل انتزاعی نمی شنوند بلکه کلیت ملودی را ادارک می کند. درک انتزاعی نتها نیازمند گوش قوی و تربیت شده است که در مراحل بالاتر یادگیری اتفاق می افتد.

در یادگیری هنر تلاوت قرآن و بخصوص مرحله تقلید، تفکرات گشتالتی قابل طرح و بررسی و حاکم است و رویه تعلیمی یک معلم در بخش های ابتدایی تقلید باید متکی بر رویه کلی نگری باشد و نه انتزاعی و درک کلیه اجزاء موجود توسط متعلم. فهم یکپارچه یک قطعه موسیقایی توسط متعلم در این مرحله، مبنای یادگیری قرار دارد. مهمترین نکته ای که در این مرحله باید به آن توجه کرد آن است که کلی نگری منجر به اجرای طوطی وار و سهل انگاری در اجرا نشود بلکه حفظ کردن یک قطعه موسیقایی به همراه درک درست و اجرای صحیح مورد نظر می باشد. نگهداری مطالب در حافظه به شکل صحیح و بهره گیری از روش های حفظ ماندگار در دوره تقلید لازم و ضروری به نظر می رسد.

توجه و دقت در موارد مذکور به مرور منجر به یادگیری معنی دار خواهد شد.

محمد کاکاوند

نظرات بسته شده است.