تقلید از منظر نظریات فلسفه هنر

✍ بر اساس دیدگاهها و ابواب مختلف هنری پیرامون موضوع تقلید، سخن ها گفته شده است. از حیث بهره گیری یا عدم بهره گیری از تقلید، افراد به دو دسته موافق و مخالف تقسیم می شوند.
اما با عنایت به اثرات مثبت و منفی تقلید در هنر، بعضی افراد موافق تقلید و بعضی نیز مخالف آن هستند اما آن چیزی که در واقعیت دیده می شود این است که تقلید نقطه آغاز انجام هر کار هنری است و بدون آن، آغاز و فراگیری هنر به نحو مطلوب و صحیح مقدور نخواهد بود و این به صواب نزدیک تر و عدم بهره گیری از تقلید، موجب حیران در وادی هنر خواهد شد.
از دیرباز موضوع تقلید مورد بحث و نظر اهل فلسفه و اهل هنر قرار گرفته است و البته باید به این نکته نیز اشاره کنیم که اهل نظر بر اساس طرز تفکر و زاویه دید علمی خود به این موضوع به طور خاص نگریسته اند. وجود دیدگاههای متعدد و تنوع در طرز تفکر توسط اهل نظر نیز موجب باروری و تقویت اهمیت جایگاه تقلید در هنر شده است. البته برای فهم بهتر جایگاه تقلید در هنر لازم است ابتدا به فلسفه هنر مراجعت کنیم. به طور خلاصه، فلسفه هنر عبارت است از تلاشی که برای تبیین ماهیت هنر صورت می پذیرد و به موجب آن سلسله تئوری ها و نظریه هایی نیز ارائه می گردد.

در ادامه به طور خلاصه نظریاتی در باب فلسفه هنر و اثرات آن در تقلید که مطرح شده است را اشاره خواهیم کرد. همانطور که اشاره کردیم، اهل نظر از زوایای خاصی به موضوع تقلید نگاه کرده اند. توضیح اینکه طرز تفکر صاحبان نظر در نحوه برخورد با آثار هنری از حیث کیفیت اصالت نیز اثر مستقیم گذاشته است. در واقع هر کدام از صاحبان نظر، موضوع اصالت هنری را نیز به آن برداشت و اثر عینی و محسوسی که بر روی هنرمند (خواننده) و شنونده دارد منتسب می دانند.

✍ با عنایت به موضوع مذکور و با توجه به نحوه و کیفیت جلوه دادن زیبایی در بین اهل ذوق، از دیرباز چهار نظریه در باب فلسفه هنر و تقلید مطرح شده است که به طور خلاصه به آن اشاره می کنیم:

🌀 تقلید به منزله بازنمایی و بازپخش – این نظریه که تحت عنوان نظریه میمزیس نیز شناخته می شود، برای اولین بار توسط فیلسوفان بزرگ عالم یعنی ارسطو و افلاطون ارائه شده است. در این دیدگاه هنری، تقلید به منزله بازنمایی و بازسازی بسیار نزدیک و نمایش بسیار نزدیک هنر تقلید شده به اصل آن است که البته در این باب توضیحاتی وجود دارد که از پرداختن به آن گذر می کنیم.

🌀 تقلید و نظریه بیان – در این نظریه که توسط تولستوی ارائه شده است و در واقع نظریه نوین و جدیدی محسوب می شود، بیان احساسات و عواطف و تقلید از عواملی درونی و برونی صاحب اثر هنری، برای بیان احساسات و عواطف مورد نوجه قرار گرفته است.

🌀 تقلید و نظریه فرم – در نظریه فرم از طریق تعمق در خود اثر یعنی کیفیت آن (زیبایی شناسی) و ساختار (زیبایی شناختی) و چیستی آن صحبت می شود. بوجود آمدن فرم های مختلف موسیقایی مانند فرم ماژور و مینور از جمله موارد مصداقی در پرداختن به این نظریه است. دیدگاه غالب این نظریه بر ایجاد فرم های جدید و برای مثال ایجاد فرم های جدید و متنوع در موسیقی استوار است.

🌀 تقلید و نظریه فرم معنادار – در نظریه فرم معنادار آن هنری که خاطره در ذهن ایجاد کرده و موجب برانگیختن عواطف و احساسات خاص گردد صحبت به میان است. این نظریه نیز توسط کلایوبل و راجر فرای مطرح شده است.

✍ توضیح اینکه پایه و بنای نظریات فوق الذکر مبتنی بر وجود و اهمیت تقلید در هنر است و البته خود تقلید نیز می تواند از زوایای اشاره شده مورد اهمیت و بررسی قرار گیرد. اما باید توجه کرد که تقلید مرحله ای از هنر است و هنرجو نباید در این مرحله ساکن و ایستا باشد. در واقع تقلید سکوی پرتاب و مسیر ورود به وادی هنر خلاقانه و پژوهش محور و هنرپردازی عالمانه و آگاهانه است. در خصوص تقلید سخن فراوان و نکات بسیار است.

🔅 ان شاءالله به فراخور در آینده به مطالب و موضوعاتی در این خصوص اشاره خواهم نمود.

 

موفق باشید – محمدکاکاوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *