توضیحات نویسنده در خصوص کتاب

محمد کاکاوند، نویسنده کتاب تقلید در هنر تلاوت قرآن بیان کرد: مهم‌ترین عاملی که موجب شد در زمینه تقلید متمرکز شوم، وضعیت آموزشی جلسات قرآن بود و شاهد این بودم که اشکالاتی در جلسات وجود دارد که باید برطرف می‌شد و در طول سیزده سال روی این موضوع تحقیقاتی داشتم. خود من به صورت سنتی قاری شدم و خودم را مدیون مادرم می‌دانم که شیفته تلاوت‌های مرحوم ابوالعینین شعیشع، قاری مصری، است و این تلاوت‌ها در خانه ما پخش می‌شود. در بحث ورود به عرصه تلاوت قرآن هم خودم را مدیون پدرم می‌دانم و از ابتدای نوجوانی در جلسات پدرم حاضر شدم و بعد هم در جلسات اساتید از جمله استادان موسوی‌بلده و علی‌اکبر حنیفی حاضر شدم.

این مدرس قرآن افزود: در همه این سال‌هایی که در جلسات شرکت کردم، با روش‌های مختلفی مواجه شدم و همین امر موجب شد تا به پژوهش در این زمینه بپردازم. آغاز این کار از سال ۱۳۸۵ بود و سال ۱۳۹۸ هم به اتمام رسید. زمانی که خبرنگار افتخاری ایکنا بودم بخش عمده کار را انجام دادم و حدود پانصد جلسه قرآن در کشور را پوشش دادم. در این ایام با هر پانصد استاد جلسه مصاحبه داشتم. همچنین بخش دیگر کار تحقیقاتی من مربوط به مصاحبه با اهل موسیقی و آواز بوده است و در آن ایام به ۱۳۰ روستا سر زدم. در کنار این تحقیقات میدانی کتاب‌های متعددی را مطالعه کردم که حاصلش این کتاب شده است.

کاکاوند تصریح کرد: یکی از موارد مهم برای من این بود که ببینیم به چه نتایجی می‌رسم و آیا کسی با این روش‌هایی که من در کتاب مطرح کرده‌ام، قاری می‌شود یا خیر؟ در این مدت صد نفر را انتخاب کردم و از این میان ریزش‌هایی داشتیم و در نهایت شصت و پنج نفر انتخاب شدند و دو سال مستمر با این عزیزان کار کردم. برای این افراد روشی را تعیین کردم که براساس اصول یادگیری و آموزش و تحقیقات میدانی بود.

 

عدم روش‌مندی در جلسات آموزش قرآن

وی افزود: اشکال اساسی جلسات قرآن ما عدم استفاده از روش است. این جلسات هدف‌گذاری و روش ندارند و این باعث می‌شود افراد سالیان سال در جلسه شرکت می‌کنند و معلوم هم نیست که به نتیجه برسند؛ بنابر این در این زمینه نقدهای جدی دارم. افرادی که در رده‌های بالای قرآنی کشور مسئولیت داشتند باید نسبت به این موضوع پاسخگو باشند. حتی در جلسات قرآن تهران هم اشکالات متعددی وجود دارد. متأسفانه خیلی از افرادی که جلسه‌داری می‌کنند با اصول اولیه آموزش بیگانه هستند و وقت مردم را تلف می‌کنند اما نباید اینچنین باشد و در کتاب هم به همین اشاره شده که باید هدف داشته باشیم و با روش به ریل‌گذاری بپردازیم و اینطور نباشد که قاری بدون برنامه وارد عرصه تلاوت قرآن شود. این مسئله دغدغه من بود و هنوز هم هست؛ چراکه هنوز هم افراد با استعدادی هستند که نیازمند راهنمایی‌اند.

این قاری قرآن گفت: یک نفر چندین سال قبل با من تماس گرفت و گفت می‌خواهم قرآن بخوانم. هنگامی که تماس گرفت، به تلاوت سوره بقره – نازعات، تقلیدی از مصطفی اسماعیل پرداخت و من هم فقط گوش دادم و لذت بردم. به این شخص گفتم شما چطور فرا گرفتید؟ گفت من اصلا سواد ندارم و چوپانم اما به قدری دقیق خواند که تصور کردم دویست تلاوت از مصطفی تقلید کرده است، اما به قدری خوب گوش داده بود که حفظ شده بود و موارد تجویدی را هم رعایت می‌کرد. بنابر این این استعدادها را در کشور داریم.

نویسنده کتاب تقلید در هنر تلاوت قرآن کریم اظهار کرد: بنای من در این کتاب ارائه ترکیبی از شیوه‌های رایج قرآنی و روش آموزش یک دانشمند آلمانی به نام «کارن ارف» است که در دنیا این روش تدریس می‌شود. برای آشنایی با ایشان زحمات زیادی کشیدم و حدودا سه سال طول کشید تا بفهمم این شخص چه روشی داشت. پس از اینکه کتاب ایشان را یافتم، نظرات ایشان را احصا کردم تا ببینم بنای ایشان در آموزش چه بوده است. براین اساس به هشت اصل اساسی دست یافتم و باید به این نکته هم اشاره کنم که در این کتاب با روش تقلید کاری نداشته‌ام که بگویم اگر کسی می‌خواهد از مصطفی اسماعیل تقلید کند باید چه اقداماتی را انجام دهد بلکه توجه به همین اصول اساسی آموزش مدنظر بوده است.

وی بیان کرد: در کتاب به ضوابط و انواع گوش دادن توجه کردم و به این نکته اشاره کرده‌ام که اساس یاد گرفتن تلاوت قرآن، گوش کردن است و آورده‌ام که از چه طریقی باید گوش موسیقایی تقویت شود. بحث دیگر در باب هوش بوده و روش‌های ارتقای هوش در دوره تقلید مورد نظر قرار گرفته است. یک نفر که باهوش است باید متناسب با هوشی که دارد تقلید کند، اما اغلب اساتید، هوش قاری را در یک حدی نگه می‌دارند یا هوش او را سرکوب می‌کنند.

کاکاوند گفت: مورد سوم، راهبردهای آموزشی است که مراد از این مورد هدف‌گذاری‌هایی برای کسی است که می‌خواهد از نقطه صفر شروع کند و به نقطه صد برسد، اما در تقلید اصلا این هدف‌گذاری را نداریم؛ چون استاد در این زمینه تخصص ندارد و به لحاظ تلاوت قرآن ضعیف است و متأسفانه اساتید در جلسات معمولاً تلاوتی را به شاگردان ارائه می‌کنند که خودشان از آن تلاوت لذت برده یا خودشان کار کرده‌اند، اما این رویه صحیح نیست و ابتدا باید درد بیمار شناسایی و سپس دارو تجویز شود و همین موجب می‌شود که قاری سال‌ها به تقلید می‌پردازد، اما در نهایت به فرسایش می‌افتد.

این قاری قرآن تصریح کرد: اصل بعدی، اصل تمرین است. در این پانصد جلسه‌ای که کار تحقیقاتی انجام دادم، حتی در یک مورد هم ندیدم که اصول تمرین دادن را رعایت کنند. فقط به قاری می‌گویند کار کن و تلاوت را تحویل بده اما به تمرین توجهی نمی‌شود. این یکی از اشکالات اساسی است که مورد توجه قرار گرفته است. مورد بعدی، بحث اصول یادگیری اسلوب تلاوت است. اکثر افرادی که وارد تقلید می‌شوند نمی‌توانند اسلوب تلاوت را درست درک کنند چون استاد خودش این مسئله را خوب یاد نگرفته است. باید به این مسائل بپردازیم، اما در کشور ما فقط به روخوانی پرداخته شده است، اما خیلی از حوزه‌های مغفول در تلاوت هست که به آنها نپرداخته‌ایم.

 

اهمیت توجه به پیش‌نیازها در یادگیری قرآن

وی افزود: مورد بعد که به بحث یادگیری قرائت توجه دارد، پیش‌نیازها و اولویت‌بندی‌ها است. در تحقیقاتی که انجام می‌دادم می‌دیدم یکی از چیزهایی که اصلا مورد توجه قرار نمی‌گیرد، بحث پیش‌نیازها است. مثلا آمادگی قاری از حیث فنی و ذهنی سنجیده نمی‌شود و به همین دلیل است که در جلسات قرآن تعداد افراد اندک است؛ چون مطلبِ خوب ارائه نمی‌شود. اصل هفتم، ارزشیابی و بازخوردگیری است. وقتی مسئله تمرین حل نشود، در این صورت بازخوردی هم در کار نخواهد بود و این در سطوح بالاتر قرائت هم هست. بحث دیگر هم قوانین یادگیری است. اگر قانون‌های یادگیری مورد توجه قرار نگیرد اصلا خروجی هم به دست نمی‌آید. اگر از بهترین استعداد به درستی استفاده نکنیم هیچ‌وقت استعدادش بروز نمی‌کند و من معتقدم که تقلید زمینه بروز استعداد افراد است و در تمام عمر ما جریان دارد و اینطور نیست که تقلید را به دوره خاصی محدود کنیم.

کاکاوند گفت: در بحث تقلید، یکی از راهبردهایی که مورد توجه قرار نگرفته این است که افراد چقدر نیازمند آموزش هستند. در بسیاری از جلسات قرآن در طول این سال‌ها روش خاصی ندیدم. مثلا استاد می‌گوید در این دوره چند تلاوت از این قاریان تقلید کن اما کار روش‌مند به این صورت نیست و اگر قرار باشد سنگ بنا را درست بگذاریم باید راهبرد داشته باشیم. ما در دنیا دو تئوری برای آموزش هنرهای آوازی داریم؛ یکی تئوری سه هزار ساعت آموزش مستقیم و دوم تئوری ۱۰ هزار ساعت آموزش مستقیم. این سه هزار ساعت را تقسیم‌بندی کردم؛ هزار ساعت تقلید و دو هزار ساعت تطبیق.

وی بیان کرد: در همه دنیا تعداد افرادی که وارد فضای تخصصی آموزشی می‌شوند بین پنج تا هفت نفر است و دو تا سه جلسه در هفته با استادشان ارتباط دارند. براساس این ضابطه شاگردانم را آموزش داده‌ام و ضابطه چنین است که دو سال به تقلید و یک سال به تثبیت می‌گذرد. در هیچ کلاسی این رویه جریان ندارد، اما من شاگردانی را برگزیدم و روی این شصت و پنج نفر دو سال کار کردم و همه این افراد هم قاری شده‌اند. پس اگر هدف‌گذاری داشته باشیم و روش ما درست باشد می‌توانیم افراد را درست تربیت کنیم و قاری تحویل دهیم. چرا باید یک نفر را که طی ۱۰ سال قاری می‌شود، بیست سال ببریم و بیاوریم؟ این اشکال اساسی‌ای است که در کتاب هم به آن توجه داده‌ام. بنابر این باید بتوانیم روشی ارائه کنیم تا افرادی که می‌خواهند قرآن تلاوت کنند، بدانند باید چه آموزش‌هایی ببینند.

محمد کاکاوند به جمع‌بندی پرداخت و گفت: این کتاب برای اساتید و کسانی که تقلید قرائت می‌کنند مفید است. بسیاری از افراد، نمی‌توانند چیزی که آموزش می‌بینند را به زبان بیاورند. نگاه من در کتاب، پژوهشی، تحلیلی و نقادانه است و سعی کرده‌ام در مورد آسیب‌ها و خلاها صحبت کنم. از این میان حدود ۱۶ روش را مطرح کرده‌ام که بیشتر می‌شود به آنها توجه کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *