فیزیولوژی بیان
در فن بیان باید از فیزیولوژی بیان یعنی چگونگی اعضا و جوارح مربوط به بیان آگاهی داشت. از این پس این اعضا را «اندامهای گفتاری » مینامیم .
اصول گفتاری از همکاری میان اندامهایی از چند دستگاه اصلی بدن تولید میشود . این عمل اندامها – که هر یک وظیفه ویژه دیگری دارند – یک وظیفه فرعی است . به عنوان مثال ششها و نای که اندام ویژه تنفسی محسوب میگردند (و این وظیفه اصلی آنها است )، در تولید صدا نیز همکاری میکنند و نقش مهمی بر عهده دارند .
اندامهای گفتاری عبارتند از :
- لبها
- دندانها
- لثه درونی
- سختکام (قسمت سخت سقف دهان )
- نرمکام (قسمت نرم سقف دهان که به زبان کوچک ختم میشود)
- زبان کوچک
- فاصله بین زبان کوچک و جدار خلفی حلق (لوله خلا بینی)
- فاصله بین زبان و قسمت خلفی گلو (جدار عقب گلو)
- نوک زبان
- قسمت جلوی زبان که مقابل سختکام است
- قسمت عقب زبان که مقابل نرمکام قرار دارد
- حلقوم یا قسمت انتهایی ریه – سیب آدم – که از دو تکه غضروف به هم چسبیده تشکیل یافته است .
- فاصله بین پردههای صوتی .
ساختمان حنجره
حنجره که عضو اصلی تولید صداست، منفذی به نام «گلوت» دارد و به وسیله دریچهای به نام «اپیگلوت» بسته میشود . نمو آن در مردان بیشتر از زنان است . ساختمان آن از غضروف ، مخاط ، تارهای صوتی فوقانی و تارهای صوتی تحتانی تشکیل شده است . تارهای صوتی تحتانی در مردان به طول 20 تا 35 میلیمتر و در زنان 15 تا 20 سانتیمتر است .
صدا (صوت) در نتیجه برخورد هوای بازدم به تارهای صوتی تحتانی تولید میشود .
عوامل مؤثر بر تولید صوت به زبان ساده
یک کمانچه را در نظر بگیرید ، آرشه کمانچه بر یکی از تارهای این ساز ضربه میزند و تار متناسب با طول، ضخامت و جنس ومقدار کشیدگی (که توسط انگشت نوازنده تغییر میکند)، با ضربه آرشه به لرزش در میآید . این عمل امواجی را در هوا به وجود میآورد و صوت تولید میشود . این صوت به وسیله کاسه ساز و پوستی که بر روی آن کشیده شده ، تقویت میشود، کاسه و پوسته نیز به نوبه خود به لرزش در میآیند. این لرزشها با نتهای اصلی هماهنگ هستند و کیفیت خاص صدای کمانچه را به آن میبخشند .
دستگاه صوتی انسان نیز به همین طریق عمل میکند : هوای بازدم بر تارهای صوتی حنجره ضربه میزند . سپس این تارها متناسب با صوتی که تولید میشود کشیده و به لرزش در میآیند . این لرزشها امواج صوتی را پدید میآورند . امواج صوتی حاصله در حفرههای بدن مانند حلق، سینه، حفره بالای حنجره، سینوسها و … تقویت میشوند. هرگاه در یکی از حفرهها تغییری پیش آید تغییر آشکاری نیز در صدای شخص ایجاد میشود . مانند وقتی که به علت سرما خوردگی حفره بینی در اثر متورم شدن مخاط بینی تنگ میشود و صدای شخص تغییر میکند .
نوع هوا
نوع هوا درست به منزله نوع سوخت برای موتور ماشین است . هر چه هوا خالصتر باشد بازده بیشتری خواهد داشت . تنفس هوای آلوده دو نوع ضایعه به بار میآورد :
- 1- ضایعات تدریجی
- 2- ضایعات آنی
ضایعات تدریجی همان است که به تدریج در دستگاه تنفس ، نواقص و بیماریهایی ایجاد میکند و از ضایعات آنی، یکی آنست که در محوطه سربسته ای که پر از دود سیگار ، گرد و غبار یا بوی تند عطر و ادکلن باشد، سخنرانی درست و خوب یا ادای دیالوگها روی صحنه کاری مشکل خواهد بود . یا آنکه تنفس هوای آلوده به گازهای سمی باعث تحریک دستگاه تنفس ، ایجاد سرفه و گرفتگی صدا میشود .
مقدار هوا
باید هر چه بیشتر به «تنفس عمیق» عادت کرد و هوای بیشتری را وارد ششها نمود . البته به ظرفیت ششها و مقدار ظرفیت حیاتی در انسان نیز باید توجه داشت . در این صورت نتیجه کار بهتر خواهد بود .
اگر تنفس صحیح باشد ، صدا بسیار جذاب و گرم خواهد شد . برای تنفس خوب باید طوری هوا را وارد ششها نمود که بر روی دیافراگم اثر بگذارد و آنرا به سمت پایین براند .
این همان تنفسی است که وقتی به پشت خوابیده اید و نفس طبیعی میکشید ( در صورتی که بدن کاملاً راحت باشد ) اجرا میشود .
یکی از تمرینات درست به کار بردن هوا چنین است که : به پشت بخوابید و نفس عمیق بکشید به شرط آنکه هنگام تنفس، شانهها و دندهها بلند نشود .
در تنیجه این کار تمام خلل و فرج ششها پر از هوا میشود و چون مانع باز شدن استخوانهای سینه شدهاید ، ششها بر دیافراگم فشار آورده و آن را به پایین میراند . حالا انگشتان خود را در انتهای دندهها روی شکم قرار دهید، حس میکنید که دیافراگم محدب شده است (حالت اصلی دیافراگم مقعر است). به تمرینات تنفس صحیح در قسمتهای بعدی بیشتر خواهیم پرداخت .
شناخت عواملی که در بیان دخالت دارند
عواملی که در بیان دخالت دارند بسیارند . از آن جمله آشنایی هنر آموز به زبانی که به آن تکلم میکند و داشتن گوش خوب است . از دیگر عوامل میتوان به محیط خانواده اشاره کرد . انسان سخن گفتن را در خانواده و از کودکی، به طور ناخودآگاه میآموزد و این امر بعدها در زیر و بمی صدا و طرز بیان او اثر میگذارد .
عامل دیگر محیط زندگی است . چنان که روستاییان صدایی بلندتر و آزادتر و شهرنشینان صدایی کوتاهتر، گرفتهتر و ملاحظه کارانهتر دارند. یا اینکه سیاهپوستان صدای روشن (صدایی میان زیرو بم)، سیاهان صدای تیره (بم) و زرد پوستان صدای روشن (زیر) دارند .
عامل دیگری که در بیان دخالت دارد، کیفیت بدن و اندامهای گفتاری است که تا حد زیادی ارثی است . مثلاً شکل و اندازه تارهای صوتی، شکل حفرههای صوتی و … در افراد متفاوت است .
عامل بسیار مهم دیگر شخصیت است که از سویی ارتباط دقیق با محیط دارد. اگر شخصی درون گرا و یا ملاحظهکار باشد ، هنگام سخن گفتن مشکل بیشتری دارد. سخن گفتن چنین شخصی که منظورات خود را با ملاحظه کاری بیان می کند و پیوسته به دنبال انتخاب کلماتی است که بتوانند منظور او را به طوری که «نه سیخ بسوزد ، نه کباب» برسانند، بر اندامهای گفتاری او اثر گذاشته و حرکت آنها را کند میکند . به طور کلی هر چه که برای بیان اندیشههای خود تمایل کمتری نشان دهیم، اندامهای گفتاری را ضعیفتر کردهایم .
یک عامل دیگر این است که برخی اشخاص سرعت فکر کردنشان بیشتر از سرعت سخن گفتنشان است و به همین جهت کلمات را شکسته و نصفه – نیمه ادا میکنند. بنابراین نیمی از منظوری که دارند، فقط در ذهن خود آنها میماند و مخاطبان آنان متوجه این منظورات نمیشود. پس باید توجه کنید که هنگام سخن گفتن تمام منظور خود را به گفتار تبدیل نماید . توجه دارید که عامل اخیر نیز ارتباط دقیق با شخصیت پیدا میکند .
توصیه بسیار مهم وضروری برای شما این است که سعی کنید. صدای خود را «آزاد» کنید و راحت و باز سخن بگویید برخی اشخاص، سخن گفتنشان به گونهای است که حتی اگر کسی به آنان نزدیک باشد، صدایشان را به زحمت میشنود، چنین افرادی هرگز از بیان خوبی برخوردار نخواهند بود. بر عکس این گروه ، دستهای افراد نیز هستند که هنگام سخن گفتن «داد میزنند» . اینگونه افراد اگر چه صدایشان رسا است ، اما از تأثیرگذاری ناچیزی برخوردار است. شما باید کوشش کنید نه آنچنان و نه آنچنین باشد .
منبع: آوازسنتر