«محمد رفعت»؛ ستاره ستارگان تلاوت قرآن کریم
محمد رفعت خاطره جالب دیگری را نیز تعریف کرد که مربوط میشد به سال ۱۹۳۰ میلادی که وی برای تلاوت قرآن در یکی از مجالس عزاداری دعوت شده بود و جمعیت حاضر از حالت طبیعی خارج شده و با تکبیر و تهلیل از من میخواستند که فلان آیه را با چنین آهنگی تلاوت کنم.
امام القراء استاد «محمد رفعت» |
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در بخشهای پیشین از یادداشت «ابوبثینه» روزنامهنگار مصری درباره استاد «محمد رفعت» خواندیم که محمد رفعت با یادآوری خاطرهای جالب میگوید: در یکی از روزها که در مکتبخانه در حال تلاوت قرآن بودم متوجه شدم که در هنگام تلاوت من مردم در نزدیکی پنجره مکتبخانه که به خیابان مشرف بود تجمع میکردند و به تلاوتم گوش میدهند و همهمه آنها نشان میداد که تعدادشان خیلی زیاد است.
وی میافزاید: همچنین در هنگام تلاوت متوجه شدم که مردم با گفتن کلماتی که حاکی از شگفتی آنها بود مرا مورد تحسین و تشویق قرار میدهند، از این رو بود که پشتکار و علاقه من به فراگیری فنون تلاوت و علم اختلاف قرائات بیشتر شد و این لطف پروردگار بر من بود که باعث شد در این راه پیشرفت کنم و روزی در همان مسجدی که در کنار آن علم قرائت قرآن را آموختم به تلاوت قرآن بپردازم.
بوبثینه در ادامه یادداشت خود در روزنامه «المصور» مصر مینویسد: محمد رفعت همچنین برای من خاطره جالب دیگری را نیز تعریف کرد که مربوط میشد به سال ۱۹۳۰ میلادی که وی برای تلاوت قرآن در یکی از مجالس عزاداری دعوت شده بود.
وی مینویسد: محمد رفعت ماجرا را اینگونه برای من تعریف کرد: در یکی از شبهای سال ۱۹۳۰ میلادی برای تلاوت قرآن در مجلس عزاداری که به مناسبت وفات یکی از نزدیکان معاون امور شیمی و سمپاشی در وزارت کشاورزی مصر بود دعوت شدم.
این ستاره درخشان تلاوت این گونه ادامه میدهد: در آن شب جمعیت زیادی به محل عزاداری که در خیمه بزرگی برپا شده بود آمده بودند که در میان آنها شخصیتهای بزرگ و برجسته دولتی نیز حضور داشتند و به علت جمعیت زیاد خیابانهای اطراف آن خیمه نیز مملو از جمعیت شده بود.
«محمد رفعت»: |
این لطف پروردگار بر من بود که باعث شد در این راه پیشرفت کنم و روزی در همان مسجدی که در کنار آن علم قرائت قرآن را آموختم به تلاوت قرآن بپردازم |
رفعت میافزاید: آن هنگام که نوبت تلاوت من شده بود من شروع به تلاوت قرآن کردم، اواسط تلاوت بود که احساس کردم جمعیت حاضر از حالت طبیعی خارج شده و با تکبیر و تهلیل از من میخواستند که فلان آیه را با چنین آهنگی تلاوت کنم، در واقع مجلس از حالت عزا خارج شده بود.
رفعت ادامه داد: در همان لحظات بود که یکی از نزدیکان صاحب عزا با صدایی بلند گفت که ای مردم شما را چه شده است، مگر به مجلس تفریح و شادمانی آمدهاید، بگذارید شیخ رفعت با فکر و تأمل خویش به تلاوت بپردازد.
در پایان با طلب رحمت و مغفرت برای روح استاد محمد رفعت از همه عاشقان این استاد میخواهم که در حفظ و جمعآوری تلاوتهای این استاد که به مثابه میراثی گرانبها برای آیندهگان است، کوشا باشند.
ابوبثینه، سوم رمضان ۱۳۶۹ هجری قمری، ۱۹ ژوئن ۱۹۵۰ میلادی