«محمد رفعت»؛ ستاره ستارگان تلاوت قرآن کریم

استاد از ما می‌خواست که هر آن‌چه از قرآن را که حفظ کرده‌ایم با صدای بلند بخوانیم و وقتی که قرائت بدون اشکال من و صدایم را شنید به من محبت بیشتری می‌کرد و اجازه می‌داد که بیشتر از دیگران قرآن بخوانم و به من می‌گفت: «بخوان آقا محمد»

امام القراء استاد «محمد رفعت»

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در بخش نخست از یادداشت «ابوبثینه» روزنامه‌نگار مصری درباره استاد «محمد رفعت» خواندیم که این خبرنگار خوش‌ذوق که از عاشقان تلاوت‌های استاد محمد رفعت نیز بود هرگاه خبری مبنی بر تلاوت استاد رفعت در یکی از محافل دریافت می‌کرد خود را به آن محفل می‌رساند تا به تلاوت استاد رفعت از نزدیک گوش دهد.

وی درباره دیدار خود با محمد رفعت می‌گوید: دست تقدیر به گونه‌ای رقم خود که من به عنوان خبرنگار روزنامه «المصری» در سال ۱۹۳۶ میلادی مأمور شدم که گفت‌وگویی را با این استاد در منزلش در نزدیکی‌ منطقه زین‌العابدین انجام دهم و این شروع دوستی من با ستاره ستارگان تلاوت بود، دوستی عمیقی که تا زمان رحلت آن استاد ادامه داشت.

ابوبثینه در ادامه یادداشت خود در روزنامه «المصور» مصر می‌نویسد: روزی از او پرسیدم استاد چگونه و چه هنگام به حفظ قرآن مبادرت کردید و چگونه دریافتید که خداوند متعال چنین استعداد و موهبتی در زمینه تلاوت قرآن به شما داده است و وی نیز با لبخندی مملو از عطوفت و مهربانی در پاسخ به سئوال من گفت: من از نعمت دیدن به جز مدت زمان کوتاهی از دوران کودکی محروم بودم.

رفعت افزود: چشمان من به سبب یک بیماری، بینایی خود را از دست داد در آن زمان پدرم که به فکر آینده من نیز بود مرا به حفظ قرآن رهنمون کرد و من به حفظ قرآن همت گماشتم و به دلیل این‌که در آن زمان خردسالی بیش نبودم پدرم من را بر دوش خود سوار می‌کرد و به مکتب‌خانه می‌برد و پس از اتمام درس بازمی‌گشت و مرا به خانه می‌برد.

محمد رفعت در ادامه گفت: مکتب‌خانه‌ای که به آن‌جا می‌رفتم به طور دقیق به مسجد فاضل باشا متصل بود و پشتکار و علاقه من باعث شد که خیلی زود با حال و هوای مکتبخانه عادت کنم و در درس‌هایم پیشرفت چشم‌گیری داشته باشم.

 «محمد رفعت» در مکتبخانه
مکتبخانه‌ای که به آن‌جا می‌رفتم به طور دقیق به مسجد فاضل باشا متصل بود و پشتکار و علاقه من باعث شد که خیلی زود با حال و هوای مکتبخانه عادت کنم و در درس‌هایم پیشرفت چشمگیری داشته باشم

این ستاره آسمان تلاوت می‌گوید: استاد از ما می‌خواست که هر آن‌چه از قرآن را حفظ کرده‌ایم با صدای بلند بخوانیم و وقتی که قرائت بدون اشکال من و صدایم را شنید به من محبت بیشتری می‌کرد و اجازه می‌داد که بیشتر از دیگران قرآن بخوانم و به من می‌گفت: «بخوان آقا محمد»

خاطره‌ای جالب از زبان محمد رفعت

محمد رفعت با یادآوری خاطره‌ای جالب می‌گوید: در یکی از روزها که در مکتب‌خانه در حال تلاوت قرآن بودم متوجه شدم که در هنگام تلاوت من مردم در نزدیکی پنجره مکتب‌خانه که به خیابان مشرف بود تجمع می‌کردند و به تلاوتم گوش می‌دهند و هم‌همه آن‌ها نشان می‌داد که تعدادشان خیلی زیاد است.

وی می‌افزاید: همچنین در هنگام تلاوت متوجه شدم که آن‌ها با گفتن کلماتی که حاکی از شگفتی آن‌ها بود مرا مورد تحسین و تشویق قرار می‌دهند، از این رو بود که پشتکار و علاقه من به فراگیری فنون تلاوت و علم اختلاف قرائات بیشتر شد و این لطف پروردگار بر من بود که باعث شد در این راه پیشرفت کنم و روزی در همان مسجدی که در کنار آن علم قرائت قرآن را آموختم به تلاوت قرآن بپردازم.

محمد کاکاوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *