مراتب لحنی (نغمی) در تلاوت قرآن کریم

 مراتب لحنی (نغمی) در تلاوت قرآن کریم


امروزه برای فراگیری هر هنری، مقدمات و ملزوماتی توسط اهالی همان فن و هنر ارائه می شود. ارائه این مقدمات توسط اهالی فن و متخصصین، با رویکرد علمی و تجربی صورت می پذیرد. به طور قطع هر چقدر مقدمات و ملزومات هر هنری، علمی تر باشد، متعلم آن نیز، راحت تر و سریع تر به مقصد رسیده و می تواند با ذهن خلاق و ارائه خلاقیت خود، باعث شکوفا شدن آن هنر شود. در تلاوت قرآن کریم نیز که هنری است مبتنی بر علم و فن، مقدمات و ملزوماتی متصور است. در این نوشتار به صورت مختصر به مسئله مراتب نغمی در تلاوت قرآن اشاره خواهد شد.

زیبایی و هنر تلاوت روز به روز باعث علاقمند شدن و گرایش خیل عظیمی از مشتاقان و علاقمندان به قرآن کریم شده است. ارائه تلاوت های زیبا و استماع اصوات خوش، همگی باعث شده است که هنر تلاوت به عنوان یکی از هنرهای ناب اسلامی که صاحب مکتبی خاص در زمینه ابعاد موسیقایی است مطرح باشد. همچنین با توجه به اینکه ابعاد  موسیقایی تلاوت، خاص می باشد و برگرفته از عواطف و احساسات انسانی است، لذا باعث شده است تا خیل عظیمی از مسلمانان به هنر تلاوت روی آورند.

اما از بُعد فنی و کارشناسی، برای رسیدن به درجات مطلوب در هنر تلاوت باید مسیر و طریق نغمی خاصی طی شود تا فردی که به این هنر روی آورده است بتواند بر اساس توانایی های خود، به شکلی زیبا و جذاب تلاوت کند. اصطلاح رایجی که امروزه در جامعه قرآنی با عنوان خودم می خوانم یا از خودم می خوانم مطرح است نیاز به پیش زمینه هایی دارد که باید حتماً مورد توجه قرار گیرد. شناخت این    پیش زمینه ها و ملزومات که با عنوان مراتب لحنی (نغمی) در تلاوت مطرح می باشد، جایگاه لحنی و فنی قاری را مشخص کرده و در واقع مسیر پیشرفت وی را نشان خواهد داد.

الف): تنغیم

تنغیم به معنی آهنگین خواندن و موسیقایی خواندن است. تنغیم دارای دو معنی می باشد:

۱ – تنغیم به معنی عام، به معنی آهنگین و موسیقایی خواندن است.

۲ – تنغیم به معنی خاص، به معنی آهنگ گذاری می باشد که مبتنی بر خلاقیت است.

در اکثر کشورهای عربی و بویژه مصر، از تنغیم به معنی پردازش آهنگی و آهنگ گذاری استفاده می شود. اما معنی عرفی و رایج تنغیم همان معنی آهنگین خواندن است که مبتنی بر شنیده های قبلی می باشد. برای مثال اکثر مردم در حین قرآن خواندن، آیات را با نغماتی خاص،   قرائت می کنند که همگی مبتنی و بر اساس شنیده های قبلی می باشد. کسی که به معنی عام، آیات را تنغیم می کند، اطلاع و شناختی هم نسبت به اصوات موسیقایی آن نغمه ندارند.

ب): تقلید مطلق

به این معنی که قاری، فقط به صورت تقلیدی از یک قاری شاخص، تبعیت بی چون و چرا کرده و سعی  می کند مانند وی تلاوت کند. یکی از مهمترین فواید قرار گرفتن در این مرحله این است که تلاوت آیات دارای شکل و فرم مشخص و موسیقایی شده و قاری به صورت منظم و طرح از قبل طراحی شده تلاوت می کند. معمولاً افرادی که دارای گوش موسیقایی مناسبی هستند می توانند به این مرحله راه یابند. هر چقدر گوش موسیقایی قوی تر شده و درک موسیقایی بالاتر رود، بُعد لحنی قاری نیز افزایش می یابد.

 

پ): تلحین

معنای دقیق تلحین به معنی آهنگ گذاری می باشد. آخرین مرتبه از مراتب نغمی در تلاوت قرآن کریم، مرحله تلحین می باشد. تلحین به معنای آهنگ گذاری بوده و معادل واژه تنغیم در کشور مصر و سایر کشورهای عربی است.

به طور کلی کسی می تواند تلحین کند که در درجه ی قابل قبولی از درک موسیقایی رسیده و در ضمن ابزارهای تلاوت را کسب کرده و تقویت کرده باشد، سپس می تواند از روی خلاقیت خود، تلاوت کند. اگر شخصی به این درجه از لحن برسد اصطلاحاً می گویند خودش     می خواند. اما پس از طی مراحل تنغیم و تقلید مطلق، مراتب لحنی دیگری نیز متصور است که شناخت آنها برای قاریان مهم به نظر می رسد.

 ۱ تلحین تقلیدی که معادل قرائت تقلیدی نسبی می باشد. به این معنی که قاری بعد از سال ها تقلید کردن از یک استاد به درجه ای از تلاوت می رسد که می تواند آیاتی را که آن قاری تلاوت نکرده است را طبق ردیف لحنی وی اجرا کند. به این مرحله، تقلید نسبی              می گویند. برای مثال، شخصی ردیف لحنی تلاوت سوره هود استاد مصطفی اسماعیل را در آیات سوره آل عمران اجرا می کند. رسیدن به مرتبه تلحین تقلیدی باعث رشد و شکوفایی لحنی در تلاوت خواهد شد. ارائه تقلید نسبی نشان گر مسائل زیر می باشد:

الف): حفظ اصوات موسیقایی تشکیل دهنده یک نغمه

ب): ارتباط برقرار کردن با حس و حال تلاوت های قاری

ج): توجه به کیفیت و کمیت تحریرها

د): توجه به تنظیم صحیح و فنی نغمات

ذ): پیدا کردن حداقل و حداکثر صدا که با عنوان ارتفاع صدا شناخته می شود

ر): شناخت ردیف لحنی

ز): شناخت ردیف صوتی

ط): توجه به توانایی های خود

و بسیاری مطالب دیگر که نشان از رشد فنی و لحنی قاری در این مرحله می باشد.

۲ تلحین تألیفی که مرحله ای بالاتر از تقلید نسبی می باشد. در این نوع تلحین، قاری از نظر تسلط بر تلاوت به حد قابل قبولی رسیده است و با استماع سایر تلاوت ها و اخذ فنون و تکنیک های صوتی و لحنی از سایر قراء، آنها را با یکدیگر در آمیخته و اجرا می کند. برای مثال کسی که در تلاوتش از فنون تلاوت اساتید مصطفی اسماعیل، منشاوی، شحات و …. استفاده می کند در مرحله تلحین تألیفی قرار دارد. تلحین تألیفی مقدمه ایجاد سبک و صاحب سبک شدن در بُعد موسیقایی تلاوت می باشد. هر چقدر تلحین تألیفی قوی تر باشد، کیفیت تلاوت نیز بالاتر و زیباتر خواهد بود. ملاک و شرط ورود به تلحین تألیفی، توفیق در امر تقلید مطلق و تقلید نسبی می باشد. تلحین تألیفی مقدمه تلحین ابداعی یا تدوینی است. کسی که در درجات میانی و بالایی تلحین تألیفی قرار دارد می تواند از روی داشته ها و اندوخته های خود، بر روی آیات، آهنگ گذاری کرده و بعد تلاوت کند. به چنین شخصی اصطلاحاً گفته می شود، فلانی از خودش می خواند. به این معنا که خود فرد با توضیحاتی که عرض شد، تلاوت می کند و خلاقیت های خود را نیز در اجرای تلاوت دخیل می کند.

۳ تلحین تدوینی یا ابداعی.  پس از اینکه قاری بعد از سال ها تلاش و ممارست از نظر موسیقایی، شناخت فنون حرفه ای تلاوت و همچنین توفیق در تلحین تألیفی به درجه ای از خلاقیت برسد که بتواند از روی داشته ها و اندوخته های خویش تلاوت کند، بطوری که  ارائه فنون و نغمات موسیقایی توسط شخص دیگری به آن شکل ارائه نشده باشد، به درجه ابداع و تدوین رسیده است. به چنین شحصی صاحب سبک گفته می شود. تلحین تدوینی همان بداهه خوانی است که با عنوان هنر ارتجال شناخته می شود.

 هنر بداهه خوانی مبتنی بر اصولی است که مهمترین آن خلاقیت محوری است. یعنی فرد بدون آمدگی قبلی به ارائه آن بپردازد. ارائه تلاوت، بدون آمادگی قبلی نیازمند تسلط و شناخت توانایی ها و ابزارهای تلاوت قرآن کریم می باشد.

یادآوری این نکته نیز مهم است که همه قاریان بزرگی که ما با عنوان قاری صاحب سبک می شناسیم، همگی از مرحله تقلید آغاز کرده و به مرحله مذکور رسیده اند. برای مثال استاد مصطفی اسماعیل مقلد مرحوم استاد منصور بدار و یا استاد شحات محمد انور مقلدمرحوم  استاد زناتی بود اند. همچنین توجه به این نکته نیز مهم است که هیچکس در عالم هنر به صورت مطلق صاحب سبک نیست و همه هنرمندان از روی طرح و هنر یکدیگر تقلید کرده و با خلاقیتی که به خرج داده اند توانسته اند چیزی را ارائه نمایند که با دیگران خیلی متفاوت باشد.

 در هنر تلاوت قرآن نیز چنین مسئله ای مصداق دارد. یعنی همه قراء بزرگ و مشهور به صورت مطلق صاحب سبک نبوده و بخش اعظمی از کارشان تقلید است. ارائه فنون و وجود خلاقیت های زیاد و زیبا باعث شده است که تلاوت شخصی مانند استاد مصطفی اسماعیل، منشاوی و ….  با سایر قراء کاملاً متمایز باشد. لذا می گویند  استاد مصطفی اسماعیل صاحب سبک است.

کمیت خلاقیت های مستمر، زیبا، جذاب و بدیع در تلاوت قاریانی مانند اساتید مصطفی اسماعیل، محمد صدیق منشاوی، عبدالباسط محمد عبدالصمد، محمود علی البنا، شحات محمد انور، محمد عبدالعزیز حصان، شعبان عبدالعزیز صیاد و …. باعث شده است که سبک تلاوت این افراد نسبت به دیگران متمایز گشته و عنوان صاحب سبک بودن را به خود بگیرد.

صاحب سبک شدن به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد. اگر شخصی در تلاوت فقط به ارائه تحریرهای زیاد و جذاب بسنده کرده و یا نغمات خاصی را در تلاوت به صورت متناوب استفاده کند نمی تواند عنوان صاحب سبک را یدک بکشد. در زیر به چند عنوان مهم در صاحب شبک شدن اشاره می شود:

۱ – طنین خاص و بدیع

۲ – کمیت تحریرها

۳ – فرم موسیقایی تحریرها

۴ – سرعت تحریرها

۵ – کیفیت تحریرها

۶ – کیفیت آکسان ها

۷ – مکتب و نگرش فقهی تلاوت. برای مثال استاد منشاوی پیرو نظرات فقهی حمزه کوفی بوده است.

۸ – صدای بم خاص داشتن

۹ – صدای زیر خاص داشتن

۱۰ – کیفیت استفاده از فنون لحنی

۱۱ – کیفیت استفاده از فنون صوتی

۱۲ – ردیف لحنی بدیع و خاص

۱۳ – وجود خلاقیت و ارائه کارهای نو

۱۴ – کیفیت وقف و ابتداها. برای مثال کیفیت وقف و ابتداها در تلاوت های استاد حصان، باعث شده است تا به ایشان عنوان علامه وقف و ابتدا داده شود.

۱۵ – شناخت کامل نغمات موسیقایی

۱۶ – وجود تحویلات (ترکیبات) نغمی خاص و بدیع

۱۷ – کمیت استفاده از نغمات یک مقام در تلاوت

۱۸ – سرعت تجویدی تلاوت

۱۹ – سرعت لحنی تلاوت

۲۰ – پردازش و ایجاد فضاهای موسیقایی خاص در تلاوت (تنغیم به معنی خاص)

۲۱ – طریقه استفاده از فواصل صوتی در تلاوت و استفاده از فواصل خاص و زیبا

۲۲ – و بسیاری موارد دیگر که باید در جای خود به آن اشاره کرد.

 

خاتمه و نتیجه مطلب این است که هیچ سبکی به صورت مطلق در تلاوت قرآن، بدیع و نو نیست. بلکه کیفیت و کمیت استفاده از فنون و نغمات موسیقایی و ابزارهای لحنی و صوتی در تلاوت باعث می شود که شخصی را با عنوان صاحب سبک یاد کنیم.

 

 

محمد کاکاوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *