اهمیت تعیین اهداف تمرینی

تعیین اهداف تمرینی
من معتقدم که تعیین هدف، یک مهارت اساسی است که باید برای به حداکثر رساندن زمان تمرین خود، آن را توسعه دهید. اینکه چه چیزی تمرین میکنید یا چگونه آن را انجام میدهید و چقدر زمان صرف انجام آن میکنید، همه باید توسط مجموعهای از اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعیین شوند. این اهداف لازم نیست نوشته یا حتی گفته شوند و ناگزیر در بین زبانآموزان مختلف متفاوت خواهند بود.
همه ما به طور متفاوتی یاد میگیریم و الهامات متفاوتی داریم و اهداف ما باید این را منعکس کنند. اما اول از همه، بیایید اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را بررسی کنیم.
اهداف بلندمدت
اهداف بلندمدت باید به جایی اشاره داشته باشند که خودتان را در پایان ماجراجویی موسیقی خود میبینید. میخواهید به کجا برسید؟ آیا میخواهید از طریق موسیقی امرار معاش کنید، چه از طریق تدریس و چه از طریق اجرا؟ یا صرفاً میخواهید کمی از استرسهای زندگی روزمره رهایی یابید؟
اهداف بلندمدت شما به ناچار با پیشرفت شما به عنوان یک نوازنده و ادامه کاوش در امکانات سازتان و به طور کلی موسیقی، تغییر خواهند کرد.
اهداف بلندمدت شما میتواند یادگیری یک سبک خاص موسیقی باشد. هر سبک موسیقی یک زبان جدید است. شما میتوانید بیش از یک هدف بلندمدت داشته باشید. وقتی اهداف بلندمدتتان مشخص شد، حالا باید به این فکر کنید که تمرینهای هفتگیتان را با چه چیزهایی شروع کنید. به عبارت دیگر، باید به اهداف میانمدتتان فکر کنید.
اهداف میانمدت
اهداف میانمدت شما همان چیزی است که قصد دارید طی چند هفته یا چند ماه به آن دست یابید. یک هدف میانمدت میتواند این باشد: «احساس راحتی کامل در خواندن قطعات موسیقایی و یا توانایی اجرای یک مهارت خاص در اجرا. این مفاهیم برای تعیین به عنوان اهداف کوتاهمدت بسیار پیچیده و عمیق هستند، به خصوص اگر در آنها تازهکار باشید، اما هر دو به عنوان اهداف میانمدت که میتوانند چند ماه طول بکشند، مناسب هستند.
این اهداف باید به طور مستقیم یا غیرمستقیم با اهداف بلندمدت شما مرتبط باشند. برای مثال، اگر یکی از اهداف بلندمدت شما یادگیری اجرای نوع خاصی از یک مهارت است، احتمالاً میخواهید یکی از اهداف میانمدت خود را به یادگیری چیزی اختصاص دهید.
مهم است به یاد داشته باشید که دستیابی به این اهداف بدون برنامهریزی یا یادداشتبرداری از آنچه روزانه تمرین میکنید – اهداف کوتاهمدت شما – امکانپذیر نیست .
اهداف کوتاه مدت
اهداف کوتاهمدت، اهدافی هستند که باید هر بار که چیزی را اجرا می کنید برای خودتان تعیین کنید. این اهداف میتوانند ملموس و قابل اندازهگیری باشند، مانند «یادگیری ملودی خاص و یا تمرین جدید با سرعت جدید». همچنین میتوانند اندازهگیری آنها دشوارتر باشد، مانند «احساس راحتی بیشتر در اجرای قطعات اوج.
تعیین این اهداف کوتاهمدت به شما تمرکز فوری میدهد و شما را قادر میسازد هر بار که تمرین میکنید، دستاوردهای کوچکی داشته باشید. شما باید تعدادی هدف کوتاهمدت داشته باشید و تعداد و پیچیدگی این اهداف، میزان زمانی را که روزانه صرف تمرین میکنید، تعیین میکند.
مهارتهای بنیادی
به یاد داشته باشید که حوزههای خاصی از خوانندگی وجود دارد که همه خوانندگان صرف نظر از سبک و اهداف شخصی خود باید برای بهبود آنها تلاش کنند.
توانایی و حفظ آرامش در اجرا برای بروز احساسات هنرمندانه.
جزئیات نتها – بیان – به نحوه اجرای هر نت اشاره دارد. لگاتو، آکسان و … همگی نمونههایی از بیان هستند. و …
با تمرین مداوم این مهارتهای اساسی و استفاده از اهداف کوتاهمدت و میانمدت متمرکز، اهداف بلندمدت شما بیش از پیش قابل دستیابی خواهند بود.
چرا برخی از هنرآموزان موفق میشوند و برخی دیگر آن را ترک میکنند؟ چرا تمرین گاهی اوقات میتواند برای هنرآموزان بیهدف و بیارزش به نظر برسد؟ چرا برخی از تکنیکهای تدریس با برخی از هنرآموزان مؤثر است، اما با برخی دیگر نه؟ پاسخ به این سؤالات حول محور اهداف و انگیزهها میچرخد. تحقیقات روانشناسی به وضوح نشان میدهد که تعیین اهداف، محرک مهمی برای انگیزه، رفاه و موفقیت است. علاوه بر این، انواع اهداف تعیین شده میتوانند تفاوت ایجاد کنند و راهنماییهای تخصصی میتواند در کمک به شکلدهی پیشرفت دانشآموز نقش داشته باشد.
نشان داده شده است که تعیین هدف، عامل مهمی در موفقیت در بسیاری از رشتههای مختلف است. در مطالعهای روی ورزشکاران المپیک کانادایی، اهداف تمرینی روزانه، ویژگی مشترک رژیمهای تمرینی بود. در تجارت نیز، تحقیقات نشان میدهد که تعیین اهداف دشوار اما قابل دستیابی با دستورالعملها و بازخوردهای ساختارمند، منجر به بیشترین بهرهوری در بین اعضای تیم میشود. حتی در موقعیتهایی که افراد نیاز به غلبه بر سختیها یا موانع دارند، مانند درمان فیزیکی یا روانی، تعیین اهداف عملی و قابل تشخیص و ارزیابی عملکرد در جهت آنها بخشی از جعبه ابزار درمانگر برای افزایش عملکرد و رفاه عمومی است.
انواع اهداف
نظریه هدف پیشرفت، دو نوع اصلی از اهداف انگیزشی را مطرح میکند: تسلط و عملکرد.
اهداف تسلط شامل توسعه شایستگی هستند. توانایی اجرای یک کار موسیقایی، تکمیل یک ماراتن یا درک مثلثات، همگی اهداف تسلط هستند. این اهداف را میتوان از طریق سختکوشی و راهنمایی مناسب به دست آورد، اما نیازی به اعتبارسنجی خارجی یا مقایسه با دیگران ندارند. بنابراین اگر هدف شما یادگیری پخت نان است، میتوانید به آن هدف برسید، چه عکسی از نانهایتان را در اینستاگرام منتشر کنید و چه نکنید. در مقابل، اهداف عملکردی شامل نشان دادن شایستگی هستند. نمونههایی از اهداف عملکردی شامل گرفتن بالاترین نمره در یک آزمون، برنده شدن در یک مسابقه یا انتخاب شدن برای یک مسابقه انفرادی است. این نوع اهداف انگیزهبخش هستند، اما انگیزه، توسعه خود مهارت نیست، بلکه اثبات توانایی شما به دیگران از طریق رقابت است.
تسلط و موفقیت شخصی
البته، هر دو هدف میتوانند و در کنار هم وجود دارند. هنرآموزان اغلب انگیزه دارند که شایستگی خود را توسعه داده و نشان دهند. با این حال، روانشناسان عموماً دریافتهاند که اهداف تسلط منجر به موفقیت بلندمدت هنرآموزان و کاهش میزان فرار از یادگیری میشود. یکی از دلایل این است که انگیزه برای پیشرفت بیشتر در کنترل خود فرد است – همه نمیتوانند بالاترین نمره را بگیرند یا نقش اصلی را ایفا کنند. علاوه بر این، اهداف تسلط بیشتر از وابستگی به تأیید دیگران، نیاز دانشآموز به استقلال را برآورده میکنند.
روشهای معلم میتواند به تقویت جهتگیری تسلط هنرآموزان کمک کند. به عنوان مثال، تأکید بر نقش تمرین و فرآیند بر نتایج میتواند منجر به انگیزه پایدار شود. از سوی دیگر، مقایسهها و رقابتهای مستقیم بین دانشآموزان به تقویت جهتگیریهای هدف نامطلوب در بین دانشآموزان کمک میکند. انگیزه دانشآموز فقط یک گرایش نیست، بلکه تابعی از وضعیت تحصیلی اوست.
نقش بازخورد ساختاریافته
به همین دلیل، انگیزههای بیرونی نیز بر موفقیت دانشآموز تأثیر میگذارند. امتحانات و ارزیابی میتوانند نقش مهمی در پیشرفت هنرآموزان داشته باشند و معیارها و انگیزههایی را برای اهداف تسلط و عملکرد فراهم کنند. معلمان میتوانند از امتحانات برای تقویت هر دو نوع انگیزه و کمک به هدایت اهداف درونی دانشآموز استفاده کنند.
حتی تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد ارزیابی ساختار یافته میتواند به ایجاد انگیزه در هنرآموزان موسیقی کمک کند. مطالعهای بر روی هنرآموزان موسیقی نشان داد که هنرآموزانی که برای داوران اجرا میکردند، وقتی نمرات عددی و بازخورد عینی دریافت میکردند، بیشتر از زمانی که فقط در مورد اجراهایشان نظر میدادند، یاد میگرفتند. تعیین اهداف قابل دستیابی که با بازخورد ساختار یافته هدایت میشدند، منجر به عملکرد و انگیزه بالاتر شد.
در مجموع، اهداف برای انگیزه بسیار مهم هستند و انواع مختلف اهداف میتوانند به نتایج متفاوتی منجر شوند. اگرچه اهداف متعلق به هنرآموزان هستند، اما میتوانند تحت تأثیر معلمان و عوامل خارجی مانند ارزیابیها قرار گیرند. در نهایت، تعیین این نوع اهداف و دریافت بازخورد ساختار یافته از عوامل مهم موفقیت هستند.