مطالب آموزشی کارگاه تخصصی وقف و ابتدا
کارگاه تخصصی وقف و ابتدا توسط سعید رحمانی در محل اردوی آمادگی سی و نهمین دوره مسابقات اوقاف و امور خیریه واقع در شهرستان ساری مجتمع رفاهی نیروی انتظامی برای متسابقان برگزار شد. رحمانی در مورد اصل و مبنای وقف و ابتدا بیان کرد: مبنای اصلی در وقف و ابتدا وقف کردن است چرا که قرآن کلام خداوند است و زیبایی دارد لذا مستمع نیاز دارد تا ضمن شنیدن قطعات کوتاه از قاری روی آنها تدبر کند؛ اصل در وقف و ابتدا نیز تفکیک کردن قطعات میباشد. اگر قاری برای وصل کردن قطعات دلیل کافی داشته باشد پذیرفته میشود در غیر این صورت اولویت با وقف است.
وی در مورد لزوم آشنایی قاریان با عبارات مختلف گفت: یکی از نقاط ضعف قاریان عدم شناخت آنها نسبت به بعضی از کلمات و عبارات است یکی از این موارد عبارت حتی اذا است که با عبارت حتی تفاوت دارد چنانکه در عبارت حتی اذا میتوان ابتدا کرد چون به عبارت بعدی تعلق دارد البته در یک مورد در آیه 18سوره نسا این قاعده استثناء دارد نمیتوانیم در این آیه از عبارت حَتَّى إِذَا به صورت مستقل ابتدا کنیم.
رحمانی به تحلیل نحوه وقف و ابتدا در عبارات هم فیها خالدون در قرآن پرداخت و تصریح کرد: این عبارت 16 بار در قرآن تکرار شده است که از این تعداد در 15 مورد حتما باید به ماقبل وصل شود. مگر آیه 107 سوره ال عمران که میتوانیم این عبارت را به صورت تفکیک شده تلاوت کنیم.
وی با ارائه توضیحاتی در مورد وقف بیان مقصود گفت: این وقف در اکثر مواقع با حرف میم یا جیم نشان داده شده است و در این نوع وقف قاری مقصود اصلی را بیان میکند برای نمونه در تحلیل آیه 36 سوره آل عمران میتوانیم اینگونه بگویم که خوب است در عبارت وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وضعت وقف صورت گیرد و این قطعه به صورت تفکیک شده از قبل خوانده شود و به آن ابتدا شود. علت این است که تمامی جملات قبلی در این آیه از همسر عمران است اما این عبارت کلام خدا است چرا که فرمود پسر مانند دختر نیست اگر در ادامه میفرمود دختر مانند پسر نیست نشان میداد که کلام قبلی ادامه یافته اما این طور نیست و عبارت وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وضعت باید به صورت تفکیک شده خوانده شود.
وی در موردنحوه وقف و ابتدا در جملات حالیه بیان کرد: اصل و مبنا در جملات حالیه این گونه است که حتما جمله حالیه باید به ماقبلش وصل شود و ابتدا کردن از آنها صحیح نیست مگر در استثنائاتی مانند طولانی بودن جمله حالیه که در این مواقع میتوان از جملات حالیه ابتدا کرد.
رحمانی در تحلیل ایه 116 سوره بقره بیان کرد: در نحوه وقف و ابتدا در عبارت وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ برای وصل ولدا به سُبْحَانَهُ یا وقف آن دو نظر وجود دارد نظر اول برای سجاوندی است که معتقد است چون جمله قبل از سُبْحَانَهُ کفر میزد باید بلافاصله بعد از ولدا خوانده شود و وقف صحیح نیست چرا که باید خدا را بلافاصله تنزیح کرد اما نظر دوم که صحیحتر به نظر میرسد این است که ولدا به سبحانه وصل نشود چرا که این شبه ایجاد میشود که عبارت سبحان نیز از کافران صادر شده است.
وی در مورد جملات معترضه گفت: اصل در وقف و ابتدا این جملات به این صورت است که میتوانیم با قبل و بعد آنها را بخوانیم یا فقط آنها را به ماقبل وصل کنیم. اما ابتدا کردن با جملات معترضه صحیح نمیباشد.
رحمانی با اشاره ظرافتهای اجرای مصطفی اسماعیل بیان کرد: برخی کارها توسط این قاری شاهکار محسوب میشود چنانکه در آیه 9 سوره قمر تا کلمه مَجْنُونٌ تلاوت میکند اما برای اینکه این توهم برای مخاطب ایجاد نشود که عبارت وازجر را هم تکذیب کنندگان گفتند مصطفی روی مَجْنُونٌ وقف کرده و از وازجر ابتدا کرده است در این وضعیت یعنی حالت قطع گویا خدا اینگونه میگوید و سخن آنها نیست.
رحمانی به تحلیل عبارات بلیع در قرآن پرداخته و بیان کرد: این عبارت معادل فارسی کلمه چرای غیر سوالی میباشد که در پاسخ به سوال منفی گفته میشود. مانند آیه 172 سوره اعراف که میفرماید أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ایا پروردگار شما نیست در جواب میفرماید قَالُوا بَلَى اگر بلی به معنای نعم باشد معنای جمله خراب میشود و اینطور میشود که آیا من پروردگار شما نیستم؟ میگویند نعم بله نیستید اما این طور درست است که بگویم چرا، پروردگار ما هستید.
وی در ادامه افزود: در اکثر مواضع بلی جالی ابتدا است مثلا در آیات 111 و 112 سوره بقره اگر قاری از آیه 111 تا اواسط آیه 112 یک نفس بخواند ولو اینکه وقفش درست باشد از او نمره کم میشود چرا که قاری محل مناسب برای وقف یعنی عبارت بلی در ابتدا آیه 112 را رها کرده و اصطلاحا مرتکب عدول یا ترک اولا شده است و به جای وقف در موضع قوی در موضع ضعیف وقف کرده است.
رحمانی در بخش دیگری از توضیحاتش گفت: وقتی در دو عبارت کنار هم یک کلمه تکرار شده است نقطه ثقل وقف و ابتدا عوض میشود برای نمونه در آیه 261 سوره بقره فرمود وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ و پس از علامت وقف وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ را فرمود طبق قواعد بلاغت میگویم هنگامی که دو جمله این چنینی داشته باشیم اگر در جمله اسم ظاهر به کار رفته باشد و در جمله دوم ضمیر میتوانیم وصل کنیم اما در حالت برعکس وصل کردن ممکن نیست. لذا در این عبارت اگر میخواست نشان که وصل کردن صحیح است به جای والله از هو استفاده میکرد. پس همین تکرار کمله الله این چنین القا میکند باید وقف نمود برای نمونههای دیگر میتوان به آیات 171 سوره نساء، 76 حج، 46 نور و 18 مائده اشاره کرد.
رحمانی در خصوص جملات معطوف گفت: در ارتباط بین آیات ممکن است یک عبارت عطف جمله قبلی باشد اما امکان دارد یک عبارت به 4 یا 5 جمله قبلی عطف باشد و حتی ممکن است این عبارت فقط به صدر آیه عطف شده باشد برای روشن شدن موضوع میتوان به ایه 11 سوره نساء اشاره کرد در این آیه قاری ممکن است برای تنظیم بهتر لحن روی کلمه السدوس وقف نکند و ادامه داده و روی اودین وقف کند توجیح او هم علامت جیم باشد که قبل از عبارت من بعد وصیتا گذاشته شده است.
وی در ادامه تحلیل وقف این آیه گفت: نکته اصلی در این است که در مورد وصیت فرمود برای فلان کس یک سوم ارث میرسد و برای فلان کس یک ششم و غیره بعد توضیح میدهد این سهمها پس از وصیت است یعنی اگر وصیتی در کار باشد این اتفاق میافتد اکنون اگر قاری فقط قسمت آخر را به من بعد وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ بها او دین وصل کند این توهم ایجاد میشود عبارت من بعد وَصِيَّةٍ فقط برای یک عبارت قبل است .
رحمانی در مورد علائم وقف گفت: این علائم ناظر به وقف و ابتدا نیست بلکه معنایش ارتباط آیات میباشد که قاری باید درست تشخیص بدهد کجا وقف کند و کجا وصل کند.
وی در تحلیل نحوه وقف و ابتدا در ایه 86 سوره احقاق بیان کرد: اگر قاری تا عبارت ترضا بخواند و نکات تا این قسمت رعایت کند باید در این قسمت از و اصلح ابتدا کند و دیگر ابتدا کردن از و ان عمل صالحن صحیح نیست چرا که عبارت واصلح به عبارت رب اوزعنی عطف میباشد.