نکاتی در خصوص القاء معنا در تلاوت قرآن کریم
در بحث القاء معنا در تلاوت قرآن کریم مسائل مختلفی مطرح است. در ذیل به چند مؤلفه مهم اشاره می گردد.
القاء به معنی نزدیک شدن دو چیز است. کلمه ملاقات نیز نیز از مشتقات این کلمه می باشد. القاء زمانی اتفاق می افتد که زبان مشترک وجود داشته باشد. القاء موجب مؤانست می شود و اگر مؤانستی وجود ندارد، ریشه در فهم آن است. در القاء معنی باید میان گوینده و شنونده زبان مشترکی وجود داشته باشد تا فهم مورد نظر حاصل شود و این اولین قدم در مؤانست با کلام است. در القاء باید فرستنده پیام و گیرنده پیام با یکدیگر سنخیت و نقطه مشترک داشته باشند. برای مثال اگر قاری با مفهوم آشنا باشد ولی شنونده آشنا نباشد، القاء اتفاق نمی افتد و بالعکس.
همچنین عدم اتکاء به علائم وقف و شناخت مواضع ابتدا بسیار لازم است و در قرائت تحقیق اصل بر فهم کلام است نه قرائت بر اساس علائم. رسالت قرائت تحقیق، تفهیم مفاهیم است که متکی بر علائم نیست. البته علائم در فهم مطلب کمک می کند و ابزاری است برای فهم بهتر مطلب.
شناخت جمله بندی عبارات و در قدم بعدی توجه به جمله بندی خاص که به دنبال آن توجه خاص شنونده ایجاد می شود از موضوعات مهم القاء می باشد. توجه به اصل تکرار که تحت عنوان اصل نکوص نیز شناخته می شود، در این مقوله بسیار لازم و ضروری است. تکرار از اصول القاء معنی و هنر خوانندگی است. نکوص در تلاوت با تأسی از موسیقی عرفانی و به شکل هدفمند انجام می شود و صِرف انجام نکوص دلیل انجام القاء معنی نیست. رعایت آکسانها نیز در القاء معنا بسیار مهم هستند. آکسانها بار معنایی دارند و ابزار مفهومی هستند لذا بر این اساس اگر کاربری آکسانها برای مفهوم و مطلب خاصی باشد و در اجرای آن از سایر فنون مانند تکرار نیز استفاده شود اثر بیشتری خواهد گذاشت. به این کیفیت استفاده از آکسانها، لهجه عبقری می گویند.
مطرح شده در حلسه ۱۳۹۸/۵/۲۵ محمدکاکاوند